کد مطلب:78081 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:117

حکمت 281











و قال علیه السلام: «كان لی فیما مضی اخ فی الله! و كان یعظمه فی عینی صغر الدنیا فی عینه و كان خارجا من سلطان بطنه، فلا یشتهی ما لایجد و لا یكثر اذا وجد و كان اكثر دهره صامتا، فان قال بذ القائلین و نقع غلیل السائلین و كان ضعیفا مستضعفا، فان جاء الجد فهو لیث غاب و صل واد، لایدلی بحجه حتی یاتی قاضیا و كان لایلوم احدا علی ما یجد العذر فی مثله حتی یسمع اعتذاره و كان لایشكو وجعا الا عند برئه و كان یقول ما یفعل و لا یقول ما لا یفعل و كان ان غلب علی الكلام لم یغلب علی السكوت و كان علی ما یسمع احرص منه علی ان یتكلم و كان اذا بدهه امران نظر ایهما اقرب الی الهوی فخالفه! فعلیكم بهذه الخلائق، فالزموها و تنافسوا فیها، فان لم تستطیعوها فاعلموا ان اخذ القلیل خیر من ترك الكثیر.» یعنی و گفت علیه السلام كه بود از برای من در زمان گذشته برادری در راه خدا و بود كه

[صفحه 1296]

بزرگ می داشت او را در نظر من كوچك بودن دنیا در نظر او و بیرون بود از تسلط شكم خود، پس خواهش نمی كرد چیزی را كه نمی یافت و بسیار نمی خورد چیزی را كه می یافت و بود در بیشتر از روزگارش خاموش، پس اگر سخن می گفت غالب می شد گویندگان را و فرومی نشاند تشنگی سوال كنندگان را و بود ناتوان تن ناتوان اوضاع، پس اگر می آمد وقت تلاش و جهاد، پس بود مانند شیر گرسنه و اژدهای بیابان، نمی آورد حجتی را مگر اینكه می یافت حكم كننده را و بود كه ملامت و سرزنش نمی كرد كسی را بر چیزی كه می یافت عذر را در مثل آن چیز تا اینكه قبول می كرد عذر آن كس را و بود كه شكایت نمی كرد از مرضی مگر در نزد رفع شدن آن مرض، یعنی شكایت از مرض نمی كرد تا اینكه وقت شكایت می گذشت، پس هرگز شكایت نمی كرد، می گفت چیزی را كه می كرد و نمی گفت چیزی را كه نمی كرد و بود كه اگر مغلوب و ممنوع بود از سخن گفتن ممنوع نشده بود بر نهج ساكت شدن از غیر، یعنی بلكه از روی مصلحت و ندیدن صلاح مقام و بود بر شنیدن حریص تر از آن برگفتن و هرگاه به ناگاه درمی آمد بر او دو كار، نگاه می كرد كه كدام نزدیك تر است به خواهش نفس اماره پس مخالفت می كرد آن را، پس بر شماست متصف شدن به این اخلاق، پس لازم گردانید بر خود این اخلاق را و راغب باشید در آن، پس اگر توانی نداشته باشید بر تحصیل جمیع آن، پس بدانید كه كسب كردن اندك آن بهتر است از ترك كردن بسیار آن.


صفحه 1296.